فرصت های برابر برای بروز توانایی

گزارشی از خانم تیموری

Image and video hosting by TinyPic" />

براساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰، نزدیک به یک میلیون و ۵۰ هزار نفر از هموطنان‌ما معلول هستند که با انواع اختلالات و محدودیت‌های ذهنی و جسمی زندگی می‌کنند.

از طرف دیگر، برخی کارشناسان آماری معتقدند که آمار واقعی معلولیت‌ها بیشتر از این است، به ویژه که در روستاها و شهرهای کوچک، برخی خانوارها متأسفانه «معلولیت» را نوعی نقص برای کل خانواده می‌دانند و راضی نمی‌شوند که در پاسخنامه پرسشگران آمارگیر، اظهار کنند که یکی از اعضای خانواده آنها دچار معلولیت است‎.‎

کشور ما نیز همواره در معرض بلایای طبیعی و غیر طبیعی مانند زلزله و خشکسالی و حوادث جاده‌ای بوده ‌است و ریسک معلول زاده شدن یا معلول شدن در طول زندگی، برای افراد آن بالاست، اما اقدامات پزشکی، اجتماعی و فرهنگی برای تسهیل شرایط زندگی معلولان و خانواده‌های آنان با تعداد بالای توان خواهان و مددجویان برابری نمی‌کند و بسیاری از افراد معلول، هم از شرایط روانی حاکم بر جامعه و نگاه افراد به آنان رنج می‌برند و هم از کمبود امکانات مادی و رفاهی و همین امر رضایت از زندگی و سلامت آنان را بسیار کم و مخاطره‌آمیز کرده‌است.

«روز جهانی معلولان» فرصتی است تا به توان‌دهی و توان‌بخشی به معلولان برای بازگرداندن آنان به صحنه عادی زندگی اجتماعی نیز پرداخته شود و به ویژه نگاه‌ها و تعاریف نادرست در این خصوص نیز مورد بازبینی قرارگیرد.‏

روز جهانی معلولان

‏«کم‌توان‎‎‏» یا «معلول» به کسی گفته می‌شود که بر اثر نقص جسمی یا ذهنی، اختلال قابل توجهی به طور مستمر در سلامت و کارایی عمومی و یا در شئون اجتماعی، اقتصادی و حرفه‌ای او به وجود آید، به طوری که این اختلال، از استقلال فردی، اجتماعی و اقتصادی وی بکاهد. ‏

با اعلام روز جهانی معلولین از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲ میلادی، بارقه امید تازه‌ای در روح و روان آحاد این جامعه دمیده شد. هدف از برگزاری این روز، تعمیم شناخت جوامع و اقشار مردم از نیازها و فعالیت‌های معلولان و نیز آشنا شدن آنان با حقوق مادی و معنوی خودشان و راه‌کارهایی برای رفع موانع و آسیب‌ها است‎.

‎در پیام ۱۲ آذر ۱۳۹۲‏‎ ‎جامعه معلولین ایران، به مناسبت روز جهانی معلولان آمده است: ‏

از دوران امیرکبیر- وزیر مردم دوست ایرانی، شاهد دگرگونی‌های اساسی در وضع زندگی و نیز در نگرش به معلولان بوده ایم. هرچند این حرکت منقطع، کند و بطئی بوده، ولی در دهه‌های اخیر سرعت زیادی یافته است و معلولان توانسته‌اند با استفاده از این وضعیت، دستاوردهای عظیمی را هم برای خویش و هم برای جامعه رقم بزنند و به انسان‌های نمونه و اسوه تبدیل شوند.‏

با این همه، هنوز کمبودها و نقصان‌های جدی در حوزه معلولان احساس می‌شود و جدای از کشاکش معلولان با موانع بسیار و دشوار فیزیکی در جامعه، جدال سختی نیز برای برطرف سازی موانع حقوقی و فرهنگی در جهت حضور کامل اجتماعی و کسب فرصت‌های برابر در جامعه دارند. این موضوع هنوز تداعی بخش فاصله‌های اجتماعی موجود میان معلولان و سایر افراد جامعه است و معلولان هنوز دردهای ناگفته‌ای از نابسامانی‌ها و نابرابری‌ها و مشکلات فرا روی خود در جامعه دارند‎.

‎رفع این موانع همتی والا و ملی می‌طلبد که کلید بخشی از آن در دستان مسؤولان و دست اندرکاران دلسوز و فهیم است. اکنون که محوریت امور با تدبیر و امید شده است، معلولان جامعه ایرانی امید وافر دارند تا تدابیری کارساز و اقدام‌های بنیادین در جهت ایجاد جهش برای دگرگونی در اوضاع معلولان رخ دهد و به‌سوی چشم اندازی روشن و پرامید، قدم برداشته شود.

‏‎ ‎جامعه معلولین ایران ضمن حمایت همه جانبه از برداشتن گام‌های مثبت و اساسی در این راه، طبق منوال هر ساله خواستار تسریع در رفع موانع فیزیکی، حقوقی، فرهنگی، موانع پیش روی سازمان‌های غیردولتی مرتبط با امور معلولان از جهت قانونی و حضور حداکثری نخبگان معلول در حوزه‌های سیاستگذاری و تصمیم‌گیری‌ها است و بالاخره این که فراموش نکنیم شعار معلولان جهان این است: « با ما برای ما تصمیم گرفته شود.»

توانبخشی و شرایط زندگی معلولان

در علوم بهداشتی، «توانبخشی» یا «بازتوانی» فرآیندی است که در آن به فرد توان‌خواه کمک می‌شود تا توانایی از دست رفته خود پس از یک واقعه، بیماری یا آسیب را که منجر به محدودیت عملکردی وی شده است، مجدداً به دست آورد. توانبخشی حوزه علمی بسیار وسیعی در مجموعه خدمات بهداشتی و درمانی محسوب می‌شود و به افراد کمک می‌کند تا پس از ابتلا به مشکلاتی نظیر سکته‌های مغزی، ضایعات نخاعی، جراحی‌های ارتوپدی، ضربه‌های مغزی، سوختگی، کم شنوایی و مشکلات تعادل، تا حد امکان بر مشکلات خود غلبه کنند و استقلال عملکردی قبلی‌شان را باز یابند.‏

تَوانبَخشی به معنای بازتوانی و بازگرداندن توانایی‌های یک فرد به حالت حداکثر استقلال اطلاق می‌شود. در توانبخشی بر خلاف پزشکی، هیچگونه دارویی تجویز نمی‌شود و روند بازیافتن توانایی‌ها تدریجی است.‏

با توجه به تعداد بالای بازماندگان حوادث طبیعی و غیر طبیعی در ایران، موضوع توانبخشی و شرایط زندگی معلولان پس از مواجهه با محدودیت‌هایشان، مبحثی مهم تلقی می‌شود و تعداد کسانی که به خدمات توانبخشی نیاز دارند، حق بزرگی را بر گردن اجتماع و مسؤولان می‌گذارد. در این راستا، انتظار می‌رود دانش توانبخشی و جامعه علمی و اجرایی حوزه سلامت و بهداشت کشور، پاسخگوی این سؤال باشند که چرا خدمات توانبخشی در دسترس همه توان‌خواهان قرار ندارد و هزینه‌های این بخش بالا است؟

دکتر محمد تقی جغتایی- رئیس انجمن علوم اعصاب ایران، هزینه‌های روانی و فکری این حوزه را سنگین‌تر و مهم‌تر می‌داند و به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید: ابتدا باید نگاه جامعه به معلولان و تعریف معلولیت و توان‌بخشی، تصحیح و علمی شود، سپس مشکلات فیزیکی آنان مورد توجه قرار گیرد و از مشارکت آنان در طرح مسائل و رفع آن‌ها، استفاده به عمل آید.‏

نگاه درست به توانبخشی

‏ دکتر جغتایی- متخصص علوم اعصاب، درباره ۲ برداشت رایج از توانبخشی می‌گوید: «توانبخشی» به صورت رایج «بازتوانی» معنی می‌شود. یعنی کسی دچار مشکلی شده و محدودیت جسمی یا ذهنی پیداکرده است و حالا باید فکر کرد که چطور می‌توان این فرد را به حالت اولیه برگرداند و بازتوانی کرد. ‏

توانبخشی در برداشت دوم، به معنای «توان یافتن» است. در بسیاری از کشورهای دنیا فضایی در پارک‌هایشان دارند تا افراد بتوانند در آنجا تجدید قوا یا تمدید اعصاب کنند و توان بیابند.

این مفهوم توانبخشی شامل حال همه افراد اجتماع می‌شود و به نوعی توان‌افزایی است که در دنیا نیز این مفهوم رایج است.

وی می‌افزاید: واژگانی که تاکنون برای تعریف معلولیت به کار رفته‌‌اند نیز مهم‌‌اند و نگاه جامعه به معلولان را بازتاب می‌دهند.

«معلول» در ابتدا به معنای ناقص و کسی که نقص دارد ‏‎( Handicap)‎، تعریف شدکه ‏‎ ‎نادرست است. زیرا همه موجودات به نوعی نقص دارند و هیچ‌کس بی نقص و کامل نیست. حتی درخت نیز ممکن شاخه‌های شکسته و کوتاه و میوه‌های معیوب داشته باشد و همه ذراتش صحیح و سالم نباشد.

واژه دوم به معنای ناتوان‎(Disability) ‎‏ بوده‌است و این را جایگزین واژه قبلی کرده‌اند. زیرا در برداشت اولیه، فرد معلول ناتوان و زمینگیر فرض می‌شد، حال آن‌که کسی‌که در یک زمینه ناتوانی دارد، لزوما زمینگیر نیست.

اما امروزه اصطلاح فرد دارای ناتوانی (‏‎ Person with disability‏)‏‎ ‎‏ را به کار می‌برند،‎‏ در این حالت می‌گویند اول باید فردیت هرکس ثابت شود و پس از آن در کنار این فردیت، ناتوانی او را نیز در نظربگیرند.

همه افراد محدودیت دارند

در حال حاضر، توانبخشی یک مفهوم بسیار فراگیر است و آن چیزی نیست که در جامعه تلقی می‌شود. چراکه ذهن افراد به محض شنیدن این واژه می‌رود سراغ کسی که عقب‌ماندگی شدید ذهنی دارد و نیازمند توانبخشی است، و یا کسی که روی ویلچر نشسته و درحال رفتن به فیزیوتراپی است.

استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران در ادامه این مطلب می‌گوید: در مفهوم فرد دارای محدودیت، همه افراد جامعه حقوقی دارند، همه افراد به نوعی محدودیت دارند و هدف، یکسان‌سازی جامعه است. در این تفکر، فردی که دیابت دارد یا گوشش سنگین است یا موهایش ریخته است یا چشمش مشکل دید دارد و باید عینک بزند و کسانی که در شب دید خوبی ندارند یا کسی که روی ویلچر نشسته‌است، همه محدودیت دارند. پس محدودیت برای همه است و جامعه و حقوق مدنی نیز برای همه است. حال آن که نگاه جامعه ما به این محدودیت‌ها یکسان نیست.

دکتر جغتایی در این مورد مثال می‌زند: کسی که چشمش ضعیف است، به نوعی محدودیت دید دارد و باید عینک بزند. کسی هم که فلج نخاعی است، باید روی ویلچر بنشیند، تا بتواند جابجا شود، ولی هیچ‌گاه به فرد عینکی به چشم معلول نگاه نمی‌کنند، اما کسی را که ضعف یا مشکل حرکتی دارد یا ناشنوا است، معلول می‌شناسند. ‏

وقتی نگاه به افراد این‌گونه نابرابر باشد، امکانات و خدماتی که جامعه به آنان می‌دهد نیز نابرابر می‌شود. وقتی چشم من ضعیف است و من بدون ابزار عینک نمی‌توانم ببینم یا بخوانم و یا رانندگی کنم، پس محدودیت دارم و توانبخشی من، در اختیار داشتن عینک و استفاده از آن است.

وقتی کسی بدون صندلی یا عصا نمی‌تواند راه برود، پس محدودیت دارد و توانبخشی او در اختیار قراردادن امکاناتی برای راه رفتن و حفظ استقلال فردی است،گاهی توان‌بخشی حفظ کردن همان توانایی‌های باقی‌مانده در فرد است و گاهی برگرداندن توانایی از دست رفته یا توانا کردن نیروهای دیگری است که دارد. اما واضح است که جامعه برای انواع محدودیت‌ها یکسان فکر و عمل نکرده ‌است. ریشه این ناعدالتی نیز، در تفکر نادرستی است که سال‌ها در اذهان عمومی وجود داشته است و فرد ناتوان و معلول را باور نداشته‌اند و او را در حال انجام کار تصور نمی‌کرده‌اند و در نتیجه به دنبال راه‌حلی بــرای فراهم ساختن امـکان حضور او نیز نبوده اند.اما همین اجتماع، هرجا که تلقی منفی از محدودیت افراد برداشته شده، با کمک علم و تکنولوژی، معلول را به متن جامعه برگردانده است. یک مثال خوب همین ناشنوایان هستند. یک زمانی کسی فکر نمی‌کرد وقتی که آن‌ها به تلویزیون نگاه می‌کنند، چیزی متوجه نمی‌شوند. بعد برای حل این قضیه به چاره‌جویی پرداختند و از تصویر گویندگان به زبان مخصوص ناشنوایان و یا زیرنویس استفاده کردند. این قبیل راه‌حل‌ها، چندان پیچیده یا دشوار نبودند، منتهی تا قبل از آن کسی به آن‌ها فکر نکرده بود.‏

توانبخشی اجتماعی

مهدی امیری- کارشناس ارشد مدیریت توانبخشی و معاون اداره کل سلامت شهرداری تهران، مهم‌ترین عاملی را که مورد نیاز معلولان است، توانبخشی اجتماعی می‌داند و به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید: علیرغم این‌که در حوزه توانبخشی جسمی افراد دارای معلولیت کار زیادی شده‌است، اما به موازات آن توانبخشی اجتماعی رشد نکرده و آن هم به دلایل مختلفی بوده‌است، از جمله این که:

- نگرش افراد جامعه ما به معلولان، اصلا خوب و ارتقاء یافته نیست ضرورت دارد که در این زمینه رشد کنیم.‏

‏- معلولان باید به این توانمندی و باور برسند که حضور اجتماعی و در سطح بالاتر، مشارکت اجتماعی داشته باشند. چرا که در این صورت قدرت پذیرش جامعه افزایش می‌یابد، نگرش جامعه نسبت به معلولان بهتر و متعالی‌تر می‌شود، سطح سلامت معلولان و خانواده‌هایشان بالاتر می‌رود و معلولان شکوفا‌تر می‌شوند.‏به عبارت دیگر، هم جامعه، هم فرد دارای معلولیت و هم دولتمردان ومسؤولان در حوزه‌های مختلف باید این دو جنبه را تقویت کنند تا شرایط حضور و مشارکت معلولان در جامعه فراهم شود.

وی می‌افزاید: همچنین باید حواسمان باشد که توانبخشی اجتماعی در دل جامعه معنا می‌یابد و در این راه، اراده‌های فردی دخیلند و باید دست به دست هم بدهند تا توانبخشی اجتماعی تحقق یابد.‏

باید فرهنگ عمومی بالا رود و تکریم و رعایت حقوق معلولان انجام شود و اگر این گونه نباشد، توانبخشی اجتماعی به چالش می‌رسد و انگیزه حضور معلولان و خانواده‌هایشان در جامعه کم می‌شود. در واقع، اینجا موانع فیزیکی مهم نیست؛ بلکه موانع اجتماعی بزرگند و چالش ایجاد می‌کنند.

باید فرصتی فراهم کنیم تا دسترسی‌های اجتماعی برای همه افراد و از جمله معلولان فراهم آید و نگرش عدالت اجتماعی حاکم شود.امیری با بیان این که عدالت اجتماعی یعنی این که همه افراد حق برابر برای دسترسی به همه فضا‌ها و امکانات عمومی را داشته باشند، می‌افزاید: اگر محیط‌های شهری، فرهنگی و اجتماعی ما به‌گونه‌ای طراحی شوند که برای افراد خاصی از افراد جامعه موانع دسترسی داشته باشد، تحقق توانبخشی اجتماعی نیز با مانع روبرو می‌شود.معاون اداره کل سلامت شهرداری تهران تأکید می‌کند: مسؤولان در برنامه‌ریزی‌‌های خود باید همه افراد را به یک میزان از حقوق خود مطلع و بهره‌مند سازند و این اصلا تبعیض یا حق اضافه نیست. معلولان مانند سایرین مالیات و عوارض می‌پردازند و در قانون تعریف شده‌اند و از همه مهم‌تر انسان هستند و باید از حقوق انسانی بهره‌مند شوند. پس از آن شهروندند و حق بهره‌مندی از حقوق شهروندی را دارند و حقوق آن‌ها باید هم توسط مدیران شهر هم توسط شهروندان رعایت شود تا موتور محرک عدالت احتماعی و اراده اجتماعی راه بیافتد و فرد معمولاً انگیزه حضور در اجتماع را پیدا کند.‏

فرهنگ تکریم معلولان

‏ امیری، اجرای اقداماتی در شهر برای تسهیل زندگی معلولان را مرحله پس از رشد فرهنگی می‌داند و می‌گوید: اجرای همه امور، نیازمند آمورش، اطلاع‌رسانی و ارتقاء آگاهی شهروندان است. ما باید در کنار مناسب‌سازی‌های فیزیکی و کالبدی، مناسب‌سازی‌های فرهنگی و اجتماعی را انجام دهیم. چرا که حتی اگر موانع فیزیکی را برطرف کنیم، مادامی که شهروندان رفتار درستی با معلولان نداشته باشند و حقوق آنان را رعایت نکنند، اهداف اصلی محقق نمی‌شوند. مثلا ما بیاییم برای نابینایان در پیاده‌روها برجسته سازی کنیم، اما وقتی منِ شهروند خودرو یا موتورسیکلت خود را روی این خط و در پیاده‌رو پارک می‌کنم یا مغازه‌دار وسائلش را روی آن‌ها می‌چیند، چه فایده‌ای دارد؟ راه رفتن نابینا باز هم با مشکل مواجه می‌شود. همچنین شهرداری اتوبوس‌های با درهای پایین در خطوط حمل و نقل عمومی وارد کرده است تا معلولان یا سالمندان بتواتند با عصا و صندلی‌چرخدار سوار آن‌ها شوند. اما وقتی منِ مسافر سرِ جای معلولان و سالمندان می‌نشینم، حقوق آن‌ها عملا پایمال می‌شود و تکریم اجتماعی آن‌ها زیر سؤال می‌رود.‏

دکتر محمدمهدی گلمکانی- مدیرکل سلامت شهرداری تهران نیز در خصوص توانبخشی اجتماعی و تکریم معلولان به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌گوید: ما برای حضور معلولان در جامعه و استفاده و حفظ توان آن‌ها در مفهوم توانبخشی نوین، کانون‌هایی تدارک دیده‌ایم تا در آنجا حضور یابند. چرا‌که معتقدیم معلولان را باید به عنوان شهروندان عادی نگاه کنیم که دارای یک سری حقوقند درکنار سایر شهروندان، مثل سالمندان و مادران و کودکان و پزشکان، برای خودشان کانون دارند تا بتوانند در محلات شهر حضور پیدا کنند و ظرفیت‌های خود را به عنوان اعضای فعال اجتماع به کار برند و نشان بدهند، این کانون‌ها در همه محلات شهر تهران ایجاد شده‌اند و در طول سال برنامه‌های متعددی را پیش‌بینی و اجرا می‌کنند که مهم ترین این برنامه‌ها نیز در هفته معلولان اجرا می‌شود.

وجیهه تیموری